#معصومه_معروفی#آرام_دریا#مثنوی#mastaneh2

آرام دریا

زخلال سحاب وابر متراکم بزد صاعقه ای

جدا شد ز نهیب رعدش سنگی ز صخره ای

بی صدا وصامت شداسیر رودی ودر دامی

بهر رسیدن به ژرفای دریا ونیل به آرامی

در مسیر پر تلاطم رود سرگشته وحیران ،ویلانه ای

ز ضربه های سخت می خورد به هر سوی و کرانه ای

نخست زیر پای عابران وآخر در پیچ وخمی

با آن همه تلاش بی وقفه وکوشش در رمی

غوطه ور در امواج سیه ودهشتناک بی پایانی

معجب ز چنین احوال شومی و آن همه سرگردانی

عاقبت نشد خاک زراعی وپست بهر هر کاری

چون جای آرام دریا رسید به شوره زاری

✍معصومه معروفی

شعربا شماره M207 ,بنام شاعر در کنگره ادب و هنر مستانه ثبت شده است .

#معصومه_معروفی#طوطی#کلاسیک_آزاد#مثنوی#mastaneh2

طوطی

طوطی ای هربار می گذاشت چند تخم بادی

می خوابید رویشان با غرور وعزت ،شادی

بعد چندی دید که سر نیاورد زان ها جوجه ای

به شکستن وتجسس درون تخم ها درلانه ای

ناامید نشد وباز شروع به جمع کردن الوار

تا بسازد از نو لانه ای جدید با چوب یا ز خار

بعدی چندی بازهم گذاشت تخم های تازه ای

با پوسته ای سفید وضخیم ،عجب سازه ای

روی آنها خوابید روزها وبه هفته ها که ،ماهی

هیچ نشد مثمر بل آرزوهایش همه عبث، واهی

لیک هرگز نشد ناامید ز تلاش وباز به تخم

تا شاید روزی به بار نشیند زمینش به شخم

✍️معصومه معروفی

شعر به شماره M205 بنام شاعر در کنگره ادب و هنر مستانه ثبت است .