از نگاه شوم پنجره

تا بغضِ پشتِ حنجره،

تا صدای غمگینِ جغدی

که هر لحظه

می‌خوانَد از اندوهِ فردایش —

یاس‌ها خشکیده‌اند

در بی‌مهریِ باغچه،

تاکِ پیر

دیگر انگوری برای گفتن ندارد.

باد،

سوزناک می‌خوانَد

آوایی تلخ

از غربت،

از تنهایی.

اینجا —

تا چشم کار می‌کند

قفس است،

و پرندگانی

بی‌پر،

بی‌بال.

✍️بتول سرگزی

شعر به شماره M203 بنام شاعر در کنگره ادب و هنر مستانه ثبت است .