طوفان در دل لیلاها

شب بی‌صدا در بستر افتاد

دل‌ها پُراز خاطرات خسته

و چَشم ها خواب را در آغوش-

-فرشتگان گم کردند .

ویرانه

ناله‌ها با خاک سرد

برسر رویاهایی بی مادر

عمود فرودآمد .

طفل شیرین دیروز ،،،

در آغوش بادها

وخاموشی مطلق و تعلیق شده

بی همدم و بی پناه ماند .

طوفان شد،،

بردل لیلاها.

جز ناله ،

کسی نشنید .

جز شب

کسی ندید .

خاکستری از هاله ...

✍المیراپناهی_درین_باز_درین_کبود

شعر با شماره M200 بنام شاعر در کنگره ادب و هنر مستانه ثبت گردیده است .